×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

سينما فيلمسازي

هنر هفتم

× اين وبلاگ براي علاقه مندان به هنروسينما ست نماهاي سينمايي عكاسي صحنه فيلمنامه نويسي تصوير برداري و غيره
×

آدرس وبلاگ من

milad64.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/milad1634

?????? ???? ?????? ???? ???? ?????? ??? ??? ????? ??????

اصطلاحات سينمايي 2

صحنه : یک یا چند نما که دریک مکان واحد اتفاق می افتد. صحنه را می توان معادل پاراگراف در یک نوشتار دانست. صحنه آرا : به هنرمندی گفته می شود که با توجه به فضا وحال وهوا وزمان ومکان رویدادهای فیلم تلاش می کند فضا را مطابق آن چه مورد نظر کارگردان است طراحی کند. صحنه یاب : صحنه یاب یا ویزور، دریچه ای است که فیلمبردار ازطریق آن صحنه را میبیند. صحنه یاب جدا ازدوربین نیز وجود دارد که به کارگردان این امکان را می دهد که شخصا صحنه را زیر نظر بگیرد، زاویه ی مناسب را برای دوربین پیدا کند ویا کار بازیگران را با آن پیگیری کند. صداگذاری پس از فیلمبرداری : افزودن صدا به تصاویر بعد ازفیلمبرداری وتدوین است که شامل دوبله گفت وگوها، موسیقی وجلوه های صوتی است. صدای اپتیک : سیگنالی است که درحاشیه ی نوارفیلم به صورت یک رشته خطوط نوری وزیگزاگ شکل ثبت شده و هنگام نمایش توسط یک چشم الکتریکی به صدا تبدیل میشود. صدای استریو فونیک : صدایی که به لحاظ بعد، عمق وجهت به صدای طبیعی نزدیک است و می تواند میزان مشارکت تماشاگر درفیلم را بالا ببرد. صدای دالبی دیجیتال : شکل تکامل یافته صدای استریو فونیک است که در این حالت، صدا درشش باند ضبط وپخش می شود. صدای سرصحنه : صدابرداری سرصحنه ی همزمان با فیلمبرداری است. این شیوه مشکلات خاص خودش را دارد اما بسیار طبیعی تر ازشیوه ی دوبله است که صدابرداری پس ازفیلمبرداری ودر استودیو انجام می گیرد. صدای واقعی : صدایی که منبع تولید آن درتصویر دیده می شود، مانند صحبت آدمهایی که می بینیم وصدای پارس سگی درهمان نزدیکی. صدای همزمان : صدایی که با کنشهای درون تصویر همزمان باشد، مانند گفتگو ولب زدن بازیگران ط : ----- طراح چهره آرایی : هنرمندی که با توجه به ویژگیهای شخصیتی کاراکترهای موجود در فیلمنامه ، طرح آرایشی وگریم بازیگران را می ریزد. طراح دکور : کسی که براساس داستان وطبق ذهنیت کارگردان، دکورهای فیلم وفضاها ومکانهای وقوع داستان فیلم را طراحی می کند وتحت نظارت او این امکان ساخته میشود. طراح صدا : اخیرا با توجه به حجم صداهای مورد نیاز برخی فیلمها درایران و از دیر بازدر سینمای جهان ، هنرمندی که درکار مهندسی صدا تخصص دارد با توجه به حجم ونوع صداهای مورد نیاز فیلم وکارگردان ، طراحی صدا را برای صدابرداران انجام می دهد. ع : ----- عدسی lense : وسیله اپتیکی است که بازتاب پرتوهای نور اشیای جلوی دوربین را درنقطه ای خارج ازمرکز عدسی که به آن کانون عدسی می گویند جمع کرده تصویر شیئ راتشکیل می دهد. لنز موجب وضوح تصویر می باشد. عدسی آنا مورفیک : عدسی ویژه ایی است که هنگام فیلمبرداری جلوی دوربین قرار میدهند تا میدان دید وسیع تری( تقریبا دوبرابر حد معمولی) فیلمبرداری شود. عدسی زاویه بسته tele photo : نوعی عدسی که به فیلمبردار امکان می دهد ازموضوع درفاصله ای نسبتا دور، نماهای درشت بگیرد. فاصله ی کانونی این نوع عدسی زیادوزاویه عدسی بسته است. به این ترتیب ، بخشی از تصویر دروضوح کامل است. عدسی زاویه باز wide angle: نوعی عدسی است که ازفاصله ی کم می تواند حوزه های وسیع تر ازمعمول را درتصویر نشان دهد. زاویه ی این عدسی باز وفاصله ی کانونی آن کوتاه است؛ درنتیجه تصویر حاصل برخلاف عدسی تله فوتو کاملا وضوح دارد. عدسی زوم zoom lense: این عدسی به فیلمبرداری امکان می دهد از یک نمای باز به یک نمای بسته وبرعکس برود، بدون اینکه به تغییر محل دوربین نیاز داشته باشد. بهترین استفاده ازاین عدسی درفیلمهای گزارشی_ خبری ومستند صورت می گیرد . چون لحظاتی رادراین نوع فیلمهاهست که می بایست به سرعت به سوژه نزدیک شد وغالبا امکان نزدیکی فیزیکی وجود ندارد. فاصله کانونی عدسی زوم متغییر است . عدسی ماکرو Macro lense : این عدسی زاویه دید نرمال دارد وفاصله کانونی آن مشابه لنز نرمال است با این تفاوت که بوسیله این لنز می توان از موجودات واشیای ریز تصویر برداری کرد ودوربین کاملأ به سوژه نزدیک می شود. عدسی چشم ماهی fish eay : فاصله کانونی این عدسی بسیار کوتاه است وزاویه دید بسیار زیادی دارد .دوربین های چشمی درب ازاین نوع هستند. عدسی چشمی viseur (منظره یاب) : عدسی که فیلمبردار بوسیله آن از توی دوربین به صحنه نگاه می کند. فیلمبردار باید این عدسی را برای جشم خود تنظیم کند. عناوین : اسامی دست اندر کاران فیلم که درآغاز وپایان فیلم به صورت نوشته می آید. معمولا در آغاز فیلمها ، عوامل درجه یک دست اندرکار نظیر: بازیگران،فیلمنامه نویس ، کارگردان ، فیلمبردار ،تدوینگر ودرپایان علاوه بر تکرار این عوامل ، سایر عوامل دست اندکار آورده میشوند. ف : ----- فانتزی : نوعی فیلم که رویدادهای آن گویی درعالم خیال می گذرد وتماشاگر درعین باور کردن فیلم، آن را ازعالم واقع جدا می داند. فیلمهای فانتزی انواع مختلف از فیلمهای انیمیشن گرفته تا علمی- تخیلی دارند. آغازگر فیلمهای فانتزی را � ژرژ ملیس � ( پدرتروکاژهای سینمایی ) می دانند .اخیرا فیلمهای فانتزی با دستیابی به اوج تکنیکی توانسته اند گیشه های جهان را فتح کنند. � هری پاتر� از این گونه فیلمهاست. فانتسکوپ : این وسیله توسط� ژوزف پلاکو� بلژیکی درسال 1832 اختراع شد. این وسیله مجموعه ای متوالی ازتصاویر ثابت ومجزا را که مربوط به انجام یک فعالیت خاص مانند پرش، اسب دوانی و..... بودند برروی یک لوح ( دیسک ) شیاردار ثبت می کرد. هنگامی که این لوح در برابر آینه به چرخش در می آمد، درتصور تماشای یک تصویر متحرک را ایجاد می کرد. فاین کات : مرحله ی تدوین نهایی که فیلم ، ریتم وآهنگ خودرا می یابد. فرم روایی : ارتباط اجزاء ساختمان فیلم از طریق یک رشته رویدادهای علت و معلولی که در زمان و مکان مشخص اتفاق می افتند. به عبارت ساده تر ، درفرم روایی، فیلم ازیک رشته رخدادهایی تشکیل شده که ازدل هم برمی آیند وتماشاگر مرتب می خواهد بداند بعد چه می شود. این نوع آثار بیشترین حجم تولیدات سینمایی را به خود اختصاص می دهند و مجموعا وقتی سخن ازفیلم سینمایی است، مراد شکل روایی آن است نه فرمهای دیگر. فریم : به هرقاب یا کادرفیلم یک فریم می گویند. درواقع هرفریم یک عکس است ودرحرکت پیوسته ی نوار فیلم دردیدگاه نمایش ، توهم حرکت ایجاد می شود. فلاش بک : ارجاع به گذشته یا پس نگاه ویا بازگشت به گذشته را باقطع نمایش زمان حال روایی فیلم، فلاش بک می گویند. فلاش بک آسان ترین تمهید برای دادن اطلاعات به تماشاگر است و به همین دلیل می تواند به بدترین شکل استفاده شود. اکنون تلاش می شود از این تمهید کمتر وبه طرزی خلاقانه استفاده شود. فلاش فوروارد : فلاش فوروارد کارکردی عکس فلاش بک دارد. فلاش بک ، ارجاع به گذشته است وفلاش فوروارد قطع زمان حال داستان فیلم وارجاع به آینده است . ازاین تمهید سینمایی به زیبایی در فیلم � به اسبها شلیک می کنند مگرنه ؟� استفاده شده است. فوکوس : به وضوح تصویری درفیلمبرداری و نیز درنمایش گفته می شوند. به عبارت دیگر، تنظیم فاصله ی کانونی عدسی نسبت به موضوع درطول فیلمبرداری یک صحنه را فوکوس می گویند. فید این Fade In : آشکار شدن تدریجی تصویر در ابتدای نما. فیداین وفیداوت نوعی نقطه گذاری تصویری است و معمولا گذر زمان را نشان می دهد. استفاده ی ابتکاری واندیشیده از این دو روش، می تواند دربوجود آوردن ریتم کند فیلم موثر باشد. فید اوت Fade Out: برعکس فید این. محو تدریجی تصویر که به آهستگی توی سیاهی می رود. فیلتر : ورقه ی نازکی است که رنگ نور را تغییر می دهد ویا بین رنگ نور وحساسیت فیلم رنگی هماهنگی ایجاد می کند. فیلترها انواع گوناگون وکارکردهای متنوعی دارند. فیلمبردار : فردی است که باشناخت عمیق خودازتور، رنگ ، لنز دوربین ، ترکیب بندی تصویری و کارکرد متنوع دوربین ، ذهنیت کارگردان رابر روی فیلم ثبت می کند .فیلمبردار میتواند صرفا یک تکنیسین باشد اما فیلمبردار خوب ، می تواند با مهارت و تسلط تکنیکی برابزار و برخورداری ازنیروی خلاقیت واندیشه ، تصاویری زیبا ومتعادل ( در راستای کلیت فیلم) بیافریند. فیلم بلند داستانی : بنابرتوافق عمومی ، فیلمهایی را گویند که زمان آنها بیش از 75 دقیقه است؛ دربرابر فیلم کوتاه که حداکثر 40 دقیقه وفیلم نیمه بلند که حداکثر 60 دقیقه دارد. فیلم چندداستانه : فیلمی که ازچندداستان مستقل ودر واقع چند فیلم کوتاه تشکیل شده است اما دارای یک عنصر ارتباطی مضمونی است. فیلم � دستفروش � به کارگردانی مخملباف ازجمله فیلمهای چندداستانه یا اپیزود یک است. فیلمخانه : محل بایگانی یا آرشیو فیلمها که معمولا نمایشهای ویژه ای را دربرنامه ی خود دارد. فیلم خبری : قبل از اختراع تلویزیون، به فیلمهای کوتاهی گفته می شد که به مسائل روز می پرداختند وبیشتر � تاویل موضوعی � مفهوم فیلم خبری بودند. پس از اختراع تلویزیون، به فیلمی گفته میشود که مشخصه هایی چون دوربین روی دست ، صدای سر صحنه وحرکت پرشتاب دوربین وسواره هاو...... را دارد وازموقعیت خبری واطلاع رسانی برخوردار است ومعمولا برای تلویزیون ساخته می شود. فیلم شناسی : شناخت وتحلیل سینما به مثابه پدیده ای اجتماعی وفرهنگی که دلالتهای خاصی دارد.این رشته علمی بعداز جدی شدن رسانه ی سینما به عنوان رشته خاص درمدارس فیلمسازی تدریس می شود. فیلم مستند : فیلمی که برداشت از موضوعی واقعی وجاری است . این نوع فیلم درآغاز حرفی برای گفتن نداشته و تدریجا فیلم مستند تبدیل به گونه ای بسیار تاثیر گذار در بین فیلمها گردید.فیلم مستند انواعی دارد مانند: گزارشی، آموزشی ،جنگی و.... فیلمنامه : همان سناریو است ( رجوع کنید به واژه ی سناریو ) درگذشته چیزی نبود که در فیلمسازی جدی گرفته شود اما امروزه در کشورهای صاحب صنعت سینما ، فیلمنامه عنصری مهم تبدیل شده است .حتی برای فیلمهای مستند به ویژه آموزشی فیلمنامه نوشته می شود. ق : ----- قطع : به عرض نوار فیلم یا نوار ویدیویی که براساس میلی متر گفته می شود . مثلا فیلمهای معمول سینمایی درقطع 35 میلی متری ساخته می شوند. امروزه کم کم فیلمهای قطع 16 و 8 میلی متری ، وی . اچ . اس و بتا ماکس از دور خارج شده ومجموعا نوع دیجیتالی رایج شده است . نوارهای ویدیویی معمولأ براساس سیستم وفرمت ضبط آن عنوان می شود .مانند : وی اچ اس ، مینی دی وی ، بتاکم ،دی وی کم و... ک : ----- کات Cut: کات به معنی برش را در واژه ی برش شناختیم ، کات همچنین دستوری است که از صحنه ی فیلمبردار ی ، کارگردان بعد ازبرداشت کامل ازصحنه یا احیانا اگر برداشت مطلوب و منظور وی نباشد صادر می کند وبه معنای توقف کامل فیلمبرداری است . به این معنی که دوربین ، صدا وبازی متوقف می شود تا با هماهنگی دوباره در زمینه ی نور ، صدا ودوربین و بادستور مجدد کارگردان با کلمه اکشن ، دوباره برداشت وبازی آغاز شود. کادر Frame : قاب تصویر را کادر یافریم می گویند.درسینما درهر ثانیه 24فریم ودر تلویزیون 25 فریم نمایش داده می شود. کارگردان Director : کارگردان عنصر خلاق ومدیر اصلی خلق فیلم است ومجموعه عوامل فیلم با هدایت وی وظایفشان را با هماهنگی انجام می دهند. مهمترین وظیفه ی کارگردان، انتخاب درست بازیگران، دکوپاژ صحیح وبازی گرفتن درست از بازیگران است. کپی کار : نسخه ی مثبت و نه چندان با کیفیت فیلم که با تدوین سردستی آن ، تدوینگر، صداگذار ، طراح جلوه های صوتی وتصویر وسایر نیروهای فیلم با آن کار می کنند وحکم یک علامت راهنمارا دارد. همچنین کارگردان وتهیه کننده ازکپی کار برای بازبینی روزانه ی فیلم هم استفاده می کنند. کلاکت Clacked: تخته ای است که اطلاعات تصویر مانند نام فیلم ،شماره سکانس ،شماره صحنه ، شماره پلان وشماره برداشت را روی آن مینویسند. و جلوی دوربین نگه می دارند. بعدا در مرحله ی تدوین از اطلاعات نوشته شده برتخته جهت مرتب کردن نماها برحسب سناریو ودرمرحله ی صداگذاری ازصدای تقه کلاکت جهت سیک کردن باند صدا با تصویر استفاده می شود. کالر بار Color Bar و Bar & Tone : صفحه ای که ستون های رنگی دارد و برای تست رنگ مانیتور استفاده می کنند. وقتی که با صدای سوت همراه باشد Bar&Tone برای تست صدا هم به کار میرود. کلوین kelvine (درجه رنگ نور) : میزان درجه حرارت رنگ نوررا گویند که ازنام دانشمند معروف � لردکلوین� گرفته شده است. مثلأرنگ نور لامپ 100 وات معمولی با رنگ نور خورشید کاملأ متفاوت است . کرین : نوعی جرثقیل که دوربین روی آن سوارشده وحرکات عمودی و مورب و پیچیده ای را انجام می دهد. کنتراست contrast : به مفهوم برجسته نمودن ویا ایجاد اختلاف نوری بین اشیا ویا فضاهای فیلم برای تاثیر گذاری وبالابردن جلوه ی بصری فیلم است. کنتراست درفیلمهای سیاه وسفید ملموس تر است. کنتراست بالا از ویژگیهای فیلمهای اکسپرسیونیستی وفیلمهای سیاه یا نوآر به شمار می آید. کینه توسکوپ : دستگاه فوق وسیله ی جعبه مانند بزرگی بود که به زمین نصب می شد وفقط یک تماشاگر می توانست با پرداخت پول از دریچه ی ویژه به تماشای تصاویر متحرک درون جعبه بپردازد. این دستگاه که نمونه اولیه ی پروژکتورهای فعلی ( البته بدون صدا ) محسوب می شود، در 31 اگوست 1897 به صورت رسمی ثبت شد. کینه توگراف : اولین دوربین فیلمبرداری که درسال 1891 توسط ادیسون اختراع شد. دراین دوربین برای نخستین بار، فیلم خام انعطاف پذیر به کار رفت. دراین دوربین ، برخلاف دوربینهای امروزی، حرکت فیلم افقی بود. گ : ----- گفتار naration: عبارت است از صدای روی فیلم که گوینده ومنبع آن دیده نمی شود. این تمهید بیشترین استفاده را درفیلمهای مستند دارد. گفتگو : صحبتهای یک یا چندبازیگر باهم درصحنه را گویند. ل : ----- لوکشین : لوکشین به محل فیلمبرداری که خارج از استودیو باشد اطلاق میشود. این محل ممکن است داخلی یا خارجی باشد. درگذشته با توجه به سنگینی دوربینهای فیلمبرداری ونیز کنترل بهتر وسریعتر شرایط فیلم ، استودیو حرف اول را میزد. معمولا برای فیلمهای مستند از لوکیشنهای واقعی استفاده می شود. پس از ساخت دوربینهای سبک ، تدریجا فیلمبرداری درموقعیت واقعی رواج یافت. م : ----- مانیتور Monitor: تلویزیونی که تصویر خروجی رانشان می دهد. موشن Motion: هر نوع حرکت فیلم یا عکس یا نوشته روی صفحه. مچ کات : عبارت است از اتصال صحنه ی بعدی با صحنه ی قبلی به طوری که باهم جور باشند. درواقع مچ کات برای دستیابی به چنان تداومی از صحنه هاست که تماشاگر احساس پرش نکند.این جوربودن ازطریق وضعیت جهت حرکت وجهت نگاه هنرپیشه ها حاصل می شود. مچ کات درتدوین تداومی ، نقش اساسی دارد ودرصحنه هایی به کار می رود که کنش واحدی را دردونمای مختلف نشان می دهد. ملودرام : ملودرام واژه ای با معنای بسیار وسیع و متنوع است که از ترکیب دوکلمه ملودی ودرام ( نمایش ) پدید آمده است . ملودرام را به طور دقیق نمی توان ژانری مستقل محسوب کرد. در ابتدا هرفیلمی که در آن از عنصر موسیقی برای تحریک احساسات استفاده می شد، ملودرام لقب می گرفت. بعدازمدتی این واژه دچار تغییرات شد وبه هرفیلمی که دارای ابعاد عاطفی بود اطلاق گردید. البته ملودرام گاه دارای پیرنگهای سیاسی یا اجتماعی نیز می گردید. درفیلمهای ملودرام ، تقابل بین قهرمان وضد قهرمان ، خوب وبد، فرشته وشیطان به خوبی به چشم می خورد ودرواقع موتور محرکه این نوع فیلمهاست. از آثار برجسته ملودرام در دوره ی صامت می توان به � تولد یک ملت � ( 1914 ) � ربه کا دختری از مزرعه ی سانی بروک� (1917) اشاره کرد آثاری چون � تقلید زندگی � (1959) ، ازملودرامهای ناطق هستند. این روزها به هرفیلمی که دارای پیرنگهای عاطفی وخانوادگی باشد، ملودرام می گویند. منشی صحنه : کسی است که جزئیات هرنما از قبیل شماره ی سکانس ونما ، لباس و آرایه ی بازیگران ، وضعیت اشیای صحنه ، جهت نگاه وحرکت بازیگران ، موقعیت آنها درصحنه وکلا نقشه ی دقیق هرصحنه با تمام اجزایش را یادداشت می کند تا درتداوم فیلمبرداری که معمولا بر اساس تداوم صحنه های سناریو صورت می گیرد، صحنه های مرتبط به هم به گونه ای درست برداشت شوند وهنگام تدوین مشکلات ارتباط صحنه ها ونماهای تداومی ایجاد نشود. موسیقی متن : موسیقی ویژه ای که برای فیلم با توجه به مشخصه های مضمونی وساختاری آن توسط آهنگساز نوشته می شود.دراکثرفیلمهای مستند از موسیقی انتخابی استفاده می شود. قبل از دوره ی ناطق ، موسیقی فیلم توسط نوازندگان به صورت زنده وبه شکل بداهه نوازی درسالن سینما نواخته می شد. مونولوگ : گفتگو باخود که نقطه ی مقابل دیالوگ یعنی گفتگو با یکدیگر است. استفاده از این تمهید آسان ودرعین حال مستلزم تجربه ومهارت است. موویلا : میزی که روی آن فیلم 35 یا16میلی متری برش وتدوین می شود. این میز دارای صفحه ی نمایشگری است که راشها را نشان می دهد تا متصدی تدوین بتواند براساس آن کارکند. در کارهای ویدیویی ودیجیتالی ، باکس تدوین نامیده میشود. میزانسن : عبارت است از چیدن عناصر جلوی دوربین فیلمبرداری از قبیل بازیگران وحرکت دوربین. درمیزانسن ، نسبت بازیگرها به یکدیگر ، نسب دوربین به صحنه وبازیگرها مورد توجه شدید کارگردان حرفه ای وخلاق قرار می گیرد وآنها را طوری می چیند که به معنای مورد نظرش دست یابد. به تعبیر منتقدان ، میزانسن تصرف در فضای محسوس ومادی است حال آن که مونتاژ تصرف در زمان است .واژه ی میزانسن از تئاتر گرفته شده است. میکس کردن Mix : دردوحالت کاربرددارد اول ترکیب چند تصویر باهم ویاانتخاب تصویر نهایی ازسوی کارگردان تلویزیونی که ازسوی چند دوربین به دستگاه میکس می آید ودومی ترکیب باندهای سه گانه وچند گانه گفتگو ی بازیگران، صدای محیط افکت وموسیقی رابا هم به صورت یک باند و صدای واحد می گویند
یکشنبه 11 اردیبهشت 1390 - 3:26:23 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم
آمار وبلاگ

5962 بازدید

7 بازدید امروز

3 بازدید دیروز

24 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements